الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟

فیلم آموزشی الگوهای کلاسیک با محسن اسلامی
الگوهای قیمتی، بخش بااهمیت و جدایی ناپذیری از علم گسترده ی تحلیل تکنیکال هستند. در این میان، کاربرد الگوهای کلاسیک، به جهت ساده بودن، الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ اعتبار بالا و رایج بودن، بیشتر از سایر انواع الگوها است. در این که تاریخچه ی این الگوها به چه زمانی بر می گردد، گفته می شود که در دهه ی 1930، فردی به نام ریچارد شاباکر، کتابی را منتشر کرد که مفاهیم پایه و لازم درمورد الگوهای قیمتی را بنا نهاد. الگوهای قیمتی در حقیقت حاصل اختراع شخص خاصی نیستند؛ بلکه، همه ی این الگوها، در بازارهای مختلف دیده شده و کشف شده اند و در نتیجه، الگوها را می توان حاصل روانشناخت جمعی معامله گران و بخشی از ناخودآگاه بازارها خواند. از این رو، برای ایجاد الگوها احتیاجی به یک نیروی خارجی نیست؛ بلکه، الگوها ذاتا ساخته می شوند چون نتیجه ی عملکرد ناخودآگاه معامله گران هستند. همچنین، این الگوها معمولا زمانی ایجاد می شوند که کشمکش بین خریداران و فروشندگان افزایش می یابد و یک حالت سردرگمی جدید در آن مقطع، اتفاق می افتد.
انواع الگوهای قیمتی
انسان ها ذاتا، نیاز و کششی درونی برای پیدا کردن الگوها دارند. بنابراین در هر زمان و مکانی به دنبال کشف و درک الگوهای جدید هستند تا بتوانند از آنها در جهت سازندگی استفاده کنند. در بازارهای مالی نیز، همان گونه که با گذشت زمان بر تعداد این الگوها افزوده می شود، از نظر نوع نیز، الگوهای قیمتی دارای انواع مختلفی هستند که در زیر مختصرا به انواعی از آنان می پردازیم:
1. الگوهای کلاسیک (این الگوها که موضوع اصلی این مجموعه هستند، در واقع نشان دهنده ی احساسات معامله گران در موقعیت های مختلف و در بازه های زمانی طولانی تر هستند. هنگامی که یک الگو تشکیل می گردد، تا زمانی که جهت حرکت بعد از الگو مشخص نشود، معامله گران حالت سردرگمی خود را حفظ می کنند و هنگامی که جهت حرکت پس از خروج از الگو، مشخص شد، احساسات معامله گران نیز در جهت آن حرکت برافروخته می شود.
این نوع از الگوها، ظاهر و شماتیک مشخصی دارند و دارای نشانه های گوناگونی از جمله علائم ظاهری و روند حجم معاملات هستند. بنابراین، تشخیص اصولی و صحیح الگوها، نیازمند مهارت و دانستن نکات مهم آنها می باشد. همان گونه که گفته شد، الگوهای کلاسیک، کاربردی ترین و رایج ترین الگوهایی هستند که در معاملات موفق به معامله گران کمک می کنند.)
2. الگوهای شمعی : این مدل از الگوها، احساسات معامله گران را در قالب کندل های ژاپنی و در یک الی سه کندل نمایش می دهند. در نتیجه، استفاده از این الگوها، ساده است و می توانند تاییدکننده ی برگشت های قیمتی باشند. برخلاف الگوهای کلاسیک، معمولا الگوهای کندلی دارای هدف مشخص نیستند و الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ این یکی از دلایلی است که در بین معامله گران، الگوهای کلاسیک از محبوبیت و دقت بالاتری برخوردار هستند. (لینک آموزش الگوهای شمعی آقای اسلامی)
3. الگوهای هارمونیک : یکی از شاخه های گسترده ی علم تکنیکال، مربوط به الگوهای هارمونیک است. این الگوها دارای نسبت های خاصی از مجموعه نسبت های فیبوناچی هستند که در واقع نشان دهنده ی نظم محاسباتی و نسبتی در نمودار هستند؛ درست همان گونه که این نظم، در طبیعت نیز یافت می شود. لازم به ذکر است که نسبت های مذکور، صرفا نسبت های قیمتی نیستند؛ بلکه نسبت های زمانی هم در الگوهای هارمونیک، دخیل هستند. (لینک آموزش هارمونیک آقای اسلامی)
4. الگوهای الیوتی (این الگوها، دارای دسته بندی خاص خود هستند. بعضی از آنها در امواج اصلی و بعضی دیگر در امواج اصلاحی رخ می دهند که علاوه بر گستردگی خاصی که دارند، دارای ساختارهای منظم و پیچیده هستند. همچنین در بعضی از این الگوها، نسبت های فیبوناچی دخیل هستند. (لینک آموزش الیوت آقای اسلامی)
کمک شایانی که درک این مدل از الگوها به معامله گران می کند، کمک در درک روند جاری و روند آینده ی قیمت است و بنابراین، شاید بتوان گفت که دقیق ترین و سخت ترین الگوها را میی توان در زمره ی الگوهای الیوتی یافت. البته این نکته نیز لازم به ذکر است که بیشتر این الگوها، همان الگوهای کلاسیک هستند که به صورت ساختارمند در آمده اند.)
انواع دیگری از الگوها نیز وجود دارد مانند الگوهایی که در ابزار مختلف مانند ایچیموکو یا باندبولینگر یا چنگال اندروز ایجاد می شوند که در این نوشتار، به همین میزان از توضیحات، اکتفا خواهیم کرد.
انواع الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک به دو نوع ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند. ادامه دهنده بودن الگو به این معنی است که در صورتی که الگو شکسته نشود، قیمت همان مسیری را ادامه خواهد داد که قبل از ورود به الگو طی می کرده است. برخلاف آن، بازگشتی بودن الگو یعنی این که در صورتی که الگو بی اعتبار نشود، قیمت بعد از الگو، مخالف جهت قبل از ورود به الگو حرکت خواهد کرد.
به زبان ساده تر، الگوهای ادامه دهنده، روند یا موج قبل از خود را ادامه می دهند و الگوهای بازگشتی، مسیر موج یا روند جاری را تغییر خواهند داد که در این دوره، به یادگیری هرکدام از این الگوها خواهیم پرداخت.
چکیده مطلب
الگوهای قیمتی یا پترن ها (Patterns) فرمی از رفتار قیمت هستند که به دلیل تکرار در گذشته برای ما امکان پیش بینی قیمت را فراهم کرده اند. این الگوها در گذشته آنقدر ایجاد شده اند که از لحاظ آماری برای ما با ارزش هستند و می توانیم برای آینده نیز آنها را تعمیم دهیم.
اساسا الگوهای قیمتی زمانی ایجاد می شوند که بازار دچار بلاتکلیفی می شود و تقابل خریدار و فروشنده داخل فرم خاصی از تراکم که می تواند مستطیل یا مثلت یا …. باشد حبس می شود. حال اینکه خریدار بتواند این حصار را بشکند یا فروشنده در مبحث الگوهای کلاسیک مطرح می شود که قیمت می تواند روند قبلی خود را ادامه دهد (الگوهای ادامه دهنده) یا که برخلاف مسیر قبلی خود حرکت کند (الگوهای برگشتی).
الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک
ساعد نیوز: شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.
الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن هاست، به گونه ای که به راحتی می توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، چند مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه قلو جزء بازگشتی ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می گیرند. طبق بررسی های انجام شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می شود که در معامله گری به دید وسیع تری دست یابید، که همین توانایی می تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارند. میزان تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکل گیری یک الگو مدت زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این رو به منظور تمیز دادن آن ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روش های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحب نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
الگوی سر و شانه
تقریباً می توان گفت محبوب ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات شده است. تشکیل این الگو می تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل گیری سه قله به صورت متوالی تشکیل می شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه های انسان در نمودار به وجود می آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ می دهد و برحسب شرایط بازار، می تواند نشانه ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب الوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می کند. سپس با توجه به صعود قیمت ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت شده) پیش روی خود می رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت ها می شوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش های خود موجب الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ شکل گیری یک روند نزولی قوی می شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل گیری دره ها قابل تشخیص می باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی کننده یک سیگنال صعودی است.
حد سود و ضرر در بازار بورس چیست؟
هر معامله در بازارهای مالی شروع و پایانی دارد. برای برخی معاملهگران نقاط شروع و پایان را بازار تعیین میکند یعنی این معامله گران بدون داشتن طرح و استراتژی مشخص وارد معاملاتی میشوند که کنترلی روی آن ندارند. این دسته از معامله گران دیر یا زود شکست میخورند و متحمل ضررهای فراوانی میشوند. اما برخی معاملهگران با طرح و استراتژی مشخص وارد معامله میشوند.
فرض اساسی در بازارهای مالی این است که رفتار قیمت داراییهای مختلف تصادفی است. وقتی حرف از تصادفی بودن میزنیم یعنی هیچ قطعیتی در کار نیست و هر حالتی ممکن است رخ دهد. در این فضا، کار کردن با احتمالات مناسب ترین کار میباشد. احتمال رخ دادن برخی رفتارهای قیمتی از برخی دیگر بیشتر است. ما به عنوان معامله گر باید وقایع با درصد احتمال رخ داد بیشتر را شناسایی کنیم و بر اساس آن سناریوهای مختلف را تدوین کنیم. وقتی سناریوها مشخص شد میتوان وارد معامله شد.
یکی از مهمترین اصول معاملهگری، داشتن استراتژی در انجام معاملات است. درست است که رفتار بازارهای مالی تصادفی است ولی استراتژی معاملهگر قطعی است و از قبل مشخص است. با داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه میتوان به سوددهی پایدار رسید.
تدوین استراتژی، بخشهای مختلفی مانند روش انتخاب سهم، روش ورود به معامله، روش خروج از معامله و مدیریت سرمایه، دارد. تعیین حد سود و ضرر به بخش روش خروج از معامله و مدیریت سرمایه ارتباط دارد. وقتی با توجه به استراتژی معاملهگر وارد معامله میشود باید ناحیه ای که قیمت به آن برسد سهم را میفروشد مشخص نماید. با توجه به تعریف برای هر معامله دو ناحیه قیمت باید مشخص شود. یک ناحیه برای حالتی است که معامله در سود است و معاملهگر میخواهد سود را حفظ کند. به این ناحیه حد سود گفته میشود. یک ناحیه هم برای حالتی است که معامله در ضرر است و معاملهگر میخواهد جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. به این ناحیه حد ضرر گفته میشود.
مزایای داشتن حد سود و ضرر
همانطور که در بخش قبل عنوان شد قیمت سهام و یا سایر داراییها رفتاری تصادفی دارند. لذا پیشبینی دقیق قیمت و تعصب داشتن روی پیشبینی انجام شده کاری اشتباه و گاها خطرناک است که میتواند بخش قابل توجهی از سرمایه معاملهگران را در معرض ریسک از دست رفتن قرار دهد. برای جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتن دارایی معاملهگران و همچنین بهرهمندی از تشخیص درست روند قیمت، داشتن حد سود و ضرر امری ضروری است. بسیاری از معاملات سودده اگر به موقع بسته نشوند، سودها از بین میرود و معامله به ضرر مینشیند. همچنین ممکن است اگر در سطحی مشخص شده از قبل جلوی ضرر گرفته نشود، بخش بزرگی از سرمایه از بین برود. شکل زیر نمودار قیمت سهمی را نشان میدهد که معاملهگر در نقطه یک وارد معامله شده است و سهم را خریداری نموده است و اگر در نقطه دو که نزدیک به مقاومت است از سهم خارج میشد، سودی معادل 40 درصد کسب میکرد. اگر از خط میانگین متحرک برای خروج از سهم استفاده میکرد سودی معادل حدودا 20 درصد کسب مینمود. اما اگر سهام خریداری شده را نفروشد و حد ضرری در نزدیکی نقطه 3 داشته باشد با ضرری حدود 10 درصد از معامله خارج میشود. اما اگر حد ضرری برای معامله در نظر نگیرد معامله این معامله اگر در حال حاضر در ضرری حدود 50 درصد است. یعنی نصف سرمایه خود را در این معامله از دست داده است.
انواع حد سود و ضرر
حد سود و ضرر میتواند دو حالت زیر را داشته باشد:
- حد سود و ضرر استاتیک
- حد سود و ضرر دینامیک
در حالت استاتیک ناحیه حد سود و ضرر از ابتدا مشخص میشود و در هنگامی که معامله باز است حد سود و ضرر تغییر نمیکند. معمولا حد سود و ضرر در نواحی نزدیک حمایت و مقاومت قرار داده میشود.
در حالت دینامیک ناحیه حد سود و ضرر میتواند با توجه به رفتار قیمت تغییر کند. مثال های متنوعی از این حالت وجود دارد اما معروف ترین آنها استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال است. به طور مثال ممکن است حد سود و یا ضرر یک معامله با میانگین متحرک تعیین شود. قطع کردن خط میانگین متحرک توسط قیمت ملاکی برای خروج از معامله است.
روشهای تعیین حد سود و ضرر
تعیین حد سود و ضرر به نوع استراتژی و میزان ریسک پذیری افراد بستگی دارد و معمولا با توجه به ابزارهای تکنیکال تعیین میشود. در مقالات قبلی راجعبه ابزارهای تحلیل تکنیکال بحث شد. به منظور مرور و تسلط، به مقالات قبلی مراجعه کنید. لینک مقالات مربوط به ابزارهای تحلیل تکنیکال در قسمت زیر آورده شده است.
ابزارهایی که برای تعیین حد سود و ضرر استفاده میشوند به شرح زیر است:
- اندیکاتورها مانند میانگین متحرک، باند بولینگر و .
- فیبوناچی گسترشی و بازگشتی
- خطوط روند
- الگوهای قیمتی
- سطوح حمایت و مقاومت
- روشهای مبتنی بر تابلوخوانی
- روشهای ترکیبی
مورد 1: رسیدن اندیکاتورها و اسیلاتورها به مقادیر مشخص و یا قطع کردن خطوط اندیکاتور توسط قیمت، نواحی حدسود و ضرر را تعیین میکند.
مورد 2: با توجه به ماهیت ابزار فیبوناچی، میتوان با استفاده از آن سطوح حمایت و مقاومتی مشخص کرد که نواحی حدسود و ضرر را تشکیل دهد.
مورد 3: شکستن خطوط روندی که در تحلیل کلاسیک بر نمودار قیمت الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ رسم میشود، میتواند ملاکی برای تعیین حد سود و ضرر باشد. در واقع شکست خط روند نشانه تغییر روند حرکت قیمت میباشد و این هشداری برای خروج از سهم میباشد.
مورد 4: پیشبینی تشکیل الگوهای کلاسیک مانند سر و شانه کف دو قلو سقف دوقلو و یا حتی الگوهای هارمونیک میتواند ابزاری برای تعیین نواحی حد سود و ضرر باشد.
مورد 5: سطوح حمایت و مقاومت که در پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال کلاسیک تعیین میشود یکی از پرکاربردترین ابزارها برای تعیین نواحی حد سود و ضرر میباشد.
مورد 6: برای تعیین حد سود و ضرر به روش تابلوخوانی حجم معاملات، قدرت خریداران و فروشندگان و یا تحرکات سهامداران عمده مورد توجه قرار میگیرد. در این روش معاملهگران با توجه به معیارهای تابلوخوانی نواحی حدسود و ضرر را تشخیص میدهند.
مورد 7: در روشهای ترکیبی از چند روش برای تعیین حد سود و ضرر استفاده میشود. به طور مثال ممکن است از تابلوخوانی و الگوهای قیمتی و یا کندل شناسی الگوهای قیمتی کلاسیک چه ماهیتی دارند؟ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده شود. این روش نیاز به تمرین زیاد دارد و از سایر روشها کمی سختتر است.
کلام آخر
در این مقاله حد سود و ضرر تعریف شد و مزایای استفاده از آن بیان شد. یکی از مهمترین دلیلها برای استفاده از حد سود و ضرر، کنترل ریسک معاملات میباشد. درواقع با توجه به ماهیت تصادفی حرکت قیمتها، تنها ابزاری که در دست معاملهگر است که بتواند از سودها بهره ببرد و ضررها را کاهش دهد تعیین حد سود و ضرر میباشد.تعیین میزان حجم ورود به معاملات و تعیین حدسود و ضرر بستگی به استراتژی معاملاتی و میزان ریسک پذیری معاملهگر دارد اما در حالت کلی روشهایی مبتنی بر ابزار تکنیکال و تابلوخوانی وجود دارد که در این مقاله به آنها اشاره شد.